روایتی از کودکان باربر بازار تهران | درآمد روزانه 20 هزار تومان
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۶۱۹۰۳
به گزارش همشهری آنلاین،برخی بار را روی کولشان و برخی روی چهار یا دو چرخ میگذارند. هم ایرانی در بینشان هست، هم افغانستانی. برخی شبها را هم در همان بازار سر میکنند یا گوشهای روی زمین میخوابند یا چند نفری اتاقی اجاره کردهاند یا نگهبانی میدهند و از این طریق هم پول درمیآورند.
در بین همه باربرها برخی کف بازار بزرگ میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گوشهای جمع شدهاند و برخی دستشان را به چرخهایشان تکیه دادهاند و با هم شوخی و گپ و گفت دارند. فامیلند و از فاریاب آمدهاند. بعضی ۶ ماه است که رسیدهاند و برخی هم دیرتر که کاربلدتر هم هستند. یکی که کار را یاد گرفته راهنمای بقیه شده است. همگی از کارشان راضیاند و به امید رسیدن روزهای خوب در افغانستان در ایران مشغول کار شدهاند. شبها در همان بازار میخوابند، اجاره اتاق هم نمیدهند، نگهبانی هم میدهند، جارو و طی میکشند و بابت این کارها هم پول میگیرند.
«عبدالله» ۱۴ ساله است و از ۱۰ سالگی باربری را شروع کرده است. تازه از مدرسه آمده و کلاس دوم است. صبحها درس میخواند و از ظهر کار میکند. برادرش ایران بوده که او هم خودش را رسانده. پدرش در افغانستان کشاورزی میکند؛ البته خشخاش میکارد.
«محمد» ۱۴ ساله است و یک سالی میشود به ایران آمده: «یکم درس یاد داشتم و میتونستم تابلوها رو بخونم، به خاطر همین راه بازارو زود یاد گرفتم.»
«نوراحمد» ۱۲ ساله است و فقط خواندن قرآن را بلد است. لپهایش گُل انداخته است و خیلی شیرین صحبت میکند:
- چقدر برای باربری میگیری؟
- از ۲۰ تا ۵۰ تومن.
- صبحها ساعت چند میای سر کار؟
- هفت، هشت، نه
- چرا ماسک نزدی؟
- سخته، وقتی بار میبریم، نفسمون تنگ میاد
- تا حالا کرونا نگرفتی؟
- نه، هیچکدوممون نگرفتیم
به یکی از چرخیها مشتری میخورد. یک دختر جوان بارهایش را به یکی از کودکان ۱۲ ساله میدهد. بقیه هشدار میدهند: «این خانمه کم پول میده. میخواست به من ۵ تومن بده تا بارشو تا مترو ببرم اما قبول نکردم. بهم گفت چقدر خسیسی!»
کمی آنطرفتر دو نوجوان روی گاریهایشان نشستهاند و به صحبتهایمان گوش میدهند؛ البته اولش به همولایتیهایشان هشدار دادند که همه چیز را به یک غریبه نگویند مخصوصا پولی را که درمیآورند.
«نوراحمد» میگوید: پلیس با بچهها کاری نداره اما به ۱۸ سال به بالاها گیر میده. به اینا هم چند بار گیر داده.
- اونا چیکار کردن؟
- اگه گیر بیفتن میفرستنشون افغانستان . آدم کوچیک باشه خوبه، دل همه براش میسوزه و کسی کاری به کارش نداره اما بزرگشدن دردسر داره.
- چرا دوست ندارن برن افغانستان؟ از طالبان میترسن؟
- نه بابا، طالبان فامیلای مان. ما خودمون طالبانیم. اونجا کار نیست. یه بار هم رفتن ترکیه اما برشون گردوندن.
«محمد» بین حرفهایش میپرد: فیلماشو تو اینستاگرام دیدی که چقدر ما رو میزنن؟ راه ترکیه خیلی سخته. اونی که اونجاس یه ماه تو مرز و تا زانو تو برف بوده. ما هم میخوایم بریم چون به سن اونا برسیم بهمون گیر میدن و برمون میگردونن افغانستان.
- تفریح هم میکنید؟ تا حالا جاهای دیدنی تهرانو دیدین؟
- نه، هیچجا رو ندیدیم، دروغ چرا؟ یه وقتایی تا پارک شهر میریم.
یکی از باربرهای نسبتا سندار که روی گاریاش نشسته وسط صحبتهایمان میپرد: «خانوم اینا دروغ میگن، ایرانی نیستنا، افغانیان.»
«عبدالله» با لبخند جوابش را میدهد: مام گفتیم که افغانیم.
مرد از روی چرخش بلند میشود، پسربچهها را هُل میدهد و با صدای بلند میگوید: «برید، یالا، جمع نشید، یالا، بساطتو جمع کن ببینم.»
- مگه چیکار کردن که میگین برن؟
- نباید وایسن. برن تو حیاط.
- اگه اینجا وایسن چی میشه؟
- هیچی، شلوغ میشه.
بچهها چرخهایشان را دنبالشان میکشند و کمی دورتر منتظر مشتری میمانند. نزدیک عبدالله میشوم.
- زور میگه؟
- اینا زمین اینجا رو برای خودشون میدونن، نمیذارن ما وایسیم که خودشون پول بیشتری دربیارن. یه وقتایی هم چک و لگد میزنن.
- شما چیکار میکنید؟
- چیکار میتونیم بکنیم؟ ما هم راهمونو میکشیم میریم. چون تو کشور خودمون نیستیم، زبونمون کوتاهه.
مشتری دیگری سراغ پسرها میآید و سرگرم چانهزنی برای قیمت میشوند. خداحافظی میکنم و پیچ یکی دیگر از دالانهای باریک بازار را میپیچم.
«احمدالله» ۱۳ ساله را میبینم که او هم اهل افغانستان است. چند ماهی میشود که به ایران آمده و کار باربری در بازار را شروع کرده. برادرش هم همین کار را انجام میدهد. ساعت ۹ صبح تا ۶ بعد از ظهر کار میکند. دوست دارد مدرسه برود اما نمیتواند چون مجبور است کار کند.
- چرختو چند خریدی؟
- ۷۰۰ تومن. یه بارم ازم دزدیدنش، بعد از چند روز پیداش کردم. یکی از همشهریای خودم که هراتی بود، دزدیده بودش. با داداشم رفتم سبزهمیدون و دیدیم چرخم دستشه، زنگ زدیم پلیس، ۲۰۰ هزار تومن داد، چرخمم پس گرفتم. داداشم چرخشو ۱۳۰ هزار تومن خریده بود حالا انقدر گرون شده بین ۷۰۰ تا یه تومن پولشه.
اما کاسبهای بازار بارشان را دست هر باربری نمیسپارند. یکی از کاسبها به ایسنا میگوید: «من خودم ۱۵ ساله که تو بازار کار میکنم و یکیو میشناسم که خیلی قدیمیه. قبل از اینکه من بیام اینجا باربر بوده، ما هم سالهاس که بهش اعتماد داریم و باهاش کار میکنیم. یه مدت رسم شده بود گاریها رو پلاک کنن، ماهانه هم به شهرداری یه پولی میدادن و کسی هم که بارشو میسپرد بهش، بعد میتونست از شماره پلاکش پیگیر باشه.»
بیرون از بازار لوازمآرایشیها دنبال مشتری میگردد. سرما خورده است و ماسک هم ندارد. «بسیم» ۱۱ ساله هم اهل افغانستان است و تنهایی از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر کار میکند و با پدر و مادرش به ایران آمده. چهار خواهر و یک برادر دارد و برادر و پدرش هم کار میکنند. حدود سه سالی میشود که در بازار کار میکند. دوست ندارد به کشورش برگردد و با اینکه اوضاع کاری چندان خوب نیست اما باز هم از کارش راضی است: «هر کسی هر چقدر پول میده منم میگم خدا بده برکت. اگرم مسافت باری که میکشم دورتر باشه پول بیشتری گیرم میاد. تو ماه یه چیزی حدود یه تومن درمیارم که اونم میدم به خونوادهم. اگه کشورمون جای خوبی بود اینجا چیکار میکردیم؟ اینجا هم همه چیز برامون گرونه.»
مرد سالخوردهای گوشه یک مغازه نشسته تا کمی استراحت کند. ۶۰ ساله و اهل آذربایجان است. ۴۰ سالی میشود که باربری میکند: «هر باری برای من یه قیمتی داره. اگه تو همه این سالها یه شغل بهتری واسم پیدا میشد،کارمو عوض میکردم. اینجا درآمد روزانه هر کسی مشخص نیست. بعضی روزا بار هست و بعضی روزا نیست. بازار اینطوریه. ما اینجا بچه هفت ساله هم داریم که باربری میکنه، با آقاش و داداشش از افغانستان اومده و کار میکنه.»
باربرها در هیاهوی بازار راه خودشان را میگیرند و میروند. کمتر مراعات رهگذران را میکنند و دیگران باید مراقب خودشان باشند تا گوشههای چرخ دامنشان را نگیرد.
در این بین بعضی بار را روی کمر خمشدهشان میکشند. برخی دیگر گونی بهدوش، زبالههای پلاستیکی را بو میکشند و شکار میکنند و تمام پیچ و خمهای بازار را بلدند. هیچ سطل زبالهای از دستشان درنمیرود.
۱۲ ساله است. لپهایش گل انداخته و پوستش کک و مک دارد. تا کمر در سطل زباله خم میشود و بستهبندیهای پلاستیکی راسته حولهفروشها را در گونیاش جا میدهد. از افغانستان آمده و حالا سرمایهاش یک گونی است. یک لقمه بخور و نمیر درمیآورد و اگر هم برایش پولی بماند به افغانستان میفرستد.»
آمار دقیقی از باربرهای بازار در دست نیست چه برسد به آنانی که مواد بازیافتی جمع میکنند. آخرین آمار چرخیهای باربر بازار مربوط به سال ۱۳۹۹ است که عدد ۵۰۰۰ نفر را نشان میدهد.
برخی از چرخیها در محدوده خیابان ۱۵ خرداد در رفت و آمدند تا یک مشتری به پستشان بخورد. اتوبوسی که واکسن کرونا تزریق میکند در بازار پارک است. داخل اتوبوس به جز دو دختر جوان که تزریق انجام میدهند کسی نیست.
- برای افغانستانیها هم واکسن میزنین؟
- بله، میزنیم.
- حتی اگه کارت اقامت نداشته باشن؟
- بله، برای همهشون میزنیم.
کمی دورتر از اتوبوس تزریق واکسن، پسر نوجوانی که پشت لبش تازه سبز شده منتظر است تا باری به پستش بخورد. او هم از افغانستان آمده. کار میکند و برای خانوادهاش پول میفرستد. چند کلمهای صحبت میکند و بعد فکرش به دیار خودش پرت میشود و سکوتش در دنیای پر هیاهوی بازار میپیچد.
کد خبر 672055 برچسبها کودک کار شهر بازار تهرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کودک کار شهر بازار تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۶۱۹۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پاکشوما ۴۹ ساله شد
شرکت پاکشوما با هدف توسعه بازارهای داخلی و صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای میانه و آفریقا و تبدیل شدن به یک برند معتبر بین المللی در عرصه محصولات لوازم خانگی در سالروز تاسیس خود بزرگترین خط رنگ لوازم خانگی خاورمیانه را نیز افتتاح نمود. - اخبار بازار -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، شرکت تولیدی و صنعتی پاکشوما به مناسبت 49مین سالروز تاسیس خود از طرحهای سرمایه گذاری جدید در صنعت لوازم خانگی ایران رونمایی کرد.
در این روز، شرکت پاکشوما از افتتاح و راه اندازی بزرگترین خط تولیدی یخچال در ایران و خاورمیانه به طول یک کیلومتر و با ظرفیت تولید نیم میلیون دستگاه یخچال در سال خبر داد. با راه اندازی خط جدید یخچال پاکشوما به زودی این شرکت مدل های متنوعتر و بهروز یخچال را به بازار ایران عرضه خواهد کرد.
شرکت پاکشوما با هدف توسعه بازارهای داخلی و صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای میانه و آفریقا و تبدیل شدن به یک برند معتبر بین المللی در عرصه محصولات لوازم خانگی در سالروز تاسیس خود بزرگترین خط رنگ لوازم خانگی خاورمیانه را نیز افتتاح نمود.
خط رنگ جدید پاکشوما با استفاده از تکنولوژیهای مواد نانو به دوام و تثبیت رنگ محصولات و جلوگیری از خوردگی و پوسیدگی بدنه محصولات کمک کرده است.
علاوه بر موارد عنوان شده، شرکت پاکشوما اولین خط تولید سبد ظرفشویی ایران را نیز در این روز افتتاح کرد. سبد ظرفشویی با توجه به پیچیدگیهای بالای تولید که به دلیل شامل بودن حدود 300 قطعه مختلف با سایزهای متفاوت که میبایست بیش از 500 نقطه جوش و اتصال داشته باشد تا این تاریخ از طرف شرکتهای خارجی تامین شده است که با توجه به افتتاح این خط و داخلیسازی این بخش مهم دیگر نیازی به واردات آن نمیباشد.
شرکت پاکشوما جهت دستیابی به تکنولوژیهای بهروز دنیا در صنعت لوازم خانگی با همکاری شرکتهای بینالمللی ایتالیایی، آلمانی، دانمارکی و چینی در کنار تامینکنندگان بزرگ ایرانی استفاده نموده است.
امیرعلی ابراهیمی مدیرکل اجرایی گروه پاکشوما در مراسم 49 سالگی پاکشوما در جمع خبرنگاران، گفت : در صنعت لوازم خانگی جهان، برندهای بزرگ و قدیمی در حال توسعه کسب و کار خود هستند. دلیل این موضوع انطباق پذیری و سرعت تغییر این برندها کم بوده و همین مهم باعث شده که برخی از برندها از تکنولوژی دور مانده و توسط شرکتهای بزرگ خریداری میشوند.
امیرعلی ابراهیمی ادامه داد : به غیر از دو برند کرهای، حدود 5 گروه بزرگ لوازم خانگی در حال فعالیت هستند که هر کدام حدود 7 یا 8 برند دارند.
وی افزود : اینکه گروه پاکشوما توانسته 49 سال فعالیت مداوم و ادامه دار داشته باشد، نشان میدهد که پاکشوما با یک برنامه مدون در حال حرکت است. در شرایطی که بسیاری از برندهای لوازم خانگی از بازار حذف شدند.
ابراهیمی گفت : در بسیاری از محصولات جایگاه خوبی در بازار لوازم خانگی داشته و در چند محصول ویژه، به عنوان لیدر بازار لوازم خانگی ایران شناخته میشویم.
وی ادامه داد : در حال حاضر خط تولید یخچال فریزر پاکشوما، بزرگترین و پیشرفتهترین خط تولید کشور است. توسعه و پیشرفت خودرا در همکاری با برندهای بزرگ دنیا میدانیم و این موضوع بسیار حائز اهمیت است.
مدیرکل اجرایی گروه پاکشوما گفت : تفاوت گروه پاکشوما با سایر برندها در تعدد دفترها در کشورهای مختلف و البته افتتاح دو دفتر تحقیق و توسعه در کشور چین و شهر شانگهای است.
وی افزود : در سال میلادی جدید با پاکشوما جدیدی آشنا خواهید شد. هدف ما این است که در 50 سالگی برند پاکشوما، برای 50 سال بعد برنامهریزی کنیم. میخواهیم اعتماد مردم را بیشتر از گذشته جلب کنیم و به عبارتی هر مصرف کننده ایرانی بتواند تجربه یکبار استفاده از محصولات پاکشوما را داشته باشد.
انتهای پیام/